این جا رو دوس دارم!

مینویسم برای تسکین دلم ک خیلی وقته ارامششو از دست داده!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

به نام خدا

طرفای ظهر بود ک خبر دادن عمو مامانم فوت کرده.

خیلی شکه شدم اصلا فکرشم نمیکردم.

احساسم این بود ک خوب میشن.

بدتر از همه این ک نرفتم ایادتشون خیلی حالمو بد میکنه مخصوصا ک هی مامانم میومد میگفت سراغ مارو میگیرن.

و کاش راحت فوت میشدن نه با این همه سختی مامانم گفت احساس نفس تنگی میکردن بعدش تا امبولانس اومده فوت شدن اونا هم دستگاه شک نداشتن به عمو شک بدن.

عمو سرطان ریه داشت و تو همین دو ماه حالش بد شدو به بیمارستان کشید علت بیماریشم سیگار بود.

غده متورم شدو تا خیلی وقت نمیتونست غذا بخوره. میگن ضعیف شده بوده بعدم انتهای مریش لوله گذاشتن. حتی امروز صبحم حالش خوب بوده هوشیار بوده و حرف میزده.

به خالم گفته بوده میخوام برم دوش بگیرم بعدش بیا بهم سرم بزن. خالم هم میره میگه بعدا میاد ک بعد از حمام این جوری میشه.

زن عمو غش میکنه میبرنش بیمارستان جون دادن عزیز ترین کست اونم جلو چشمات خیلی سخته.

نمیدونم چرا دلم برا عمو و بوی سیگاری ک میرفتم وقتی میرفتم بغلش تنگ شده.

وقتی میدیدمش یاد بابا بزرگم میفتادم.

دوس دارم من زود تر از محمود بمیرم حتی یه لحظه فکر نبودنش باعث میشه گریه کنم و قلبم درد میگیره.

هنوز باورم نمیشه عمو فوت شده.

فردا با محمود میریم حرم خدا بهمون کمک کنه و به همه کسایی ک مشکل و غمی دارن.

حالم خوب نیست!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۱
Nasrin Manzari

به نام خدا

خیلی مشکل بزرگی دارم از 17 مرداد محمود معدل این ترمش کمه و ممکنه مشروط بشه و بعدش اخراج 6 نمره دیگه از درسا کم داره.خیلی میترسم!

اون قد ک این فامیلا گفتن اقای دکتر با خودم همش فکر میکنم خب اگه دکتر نشد چی؟! حالا اونش به کنار اصلا چجوری زندگی کنیم؟

مخصوصا با اون بابایی ک داره کسی ک همش منو اذیت میکنه.

مهر پارسال عقد کردیم سر این منو مقصر درس نخوندن پسرش میدونه، از هزار تا مادر شوهرم بدتره.

خونوادم میگن مشکل باباش درس محمود نیست با این رفتاراش کلا با وجود تو مخالفه.

به نظر من اگه عمرا نمیخواستن، نباید میومدن خواستگاری محمود هم اونارو با درسش تهدید کرده بود.خوبه رو همین درس حساسن باز یه جاهایی استفاده داره.

زندگیم هیچ نظمی نداره دلم میخواد برگردم به 2-3 سال پیش هرچی میگذره زندگیم داغون تر میشه و تنها خوبی ک داره اینه ک محمود هست.خداروشکر.

داییام اومدن مشهد از شیرازو اهواز چند روز پیش یه داییم برگشتن و فقط دایی بزرگم مونده ک اونم 5 شنبه بلیط داره.

دایی علی خیلی چیزای باحالی تعریف میکرد این ک سگا هم مثل ما ادما تو ایران کلی امکانات دارن یعنی کل حیوونا و لی خب چون سگ مردم بیشتر نگه میدارن تعدادشون زیاده.

داییم متخصص جراحی عمومی حیووناست و اینش برام خیلی جالب بود متخصص قلب جدا دارن و متخصصای دیگه ک دقیقا مثل ماست.

همیشه فکر میکردم برا حیوونا یه دکترای دانپزشکی میگیرن و تمام. باهاش کل بیماری های حیوونا رو درمان میکنن ولی الان اینا کلی کیلینیک دارن تازه برا سگاشون عمل زیبایی هم انجام میدن.دم هاشونو کوتاه میکنن، گوشاشونو تیز میکنن اصلا یه وضی.

تازه اگه مثلا حیووناشونو ببرن دانشگاه جایی ک دانشجوها هستن ارزون تر درمانشون میکنن مثل بیمارستان قائم و امام رضای ماست. خدایی خیلی امکانات دارن.

دارم سریال کره ای پینوکیو رو نگاه میکنم و همش دانلود.

فک کنم یه دو گیگی برا نصف سریال استفاده کردم تا الان.

پسره خیلی باحاله چشماش یه برق خاصی داره خوشم میاد. 

دلم میخواد داستان اشناییم با محمود و این ک کارمون یه این جا رسید و بنویسم ولی اونقد میدونم طولانی میشه ک حسش نیست.

خدایا گره از کارمون باز کن و کمکمون کن مشکلاتمون حل شن. بهت محتاجم خداجونم بیشتر از هر وقت دیگه ای!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۲
Nasrin Manzari